راز سرقتهای این مرد اوایل تیرماه و با شکایت زن میانسالی در یکی از کلانتریهای تهران فاش شد. شاکی زن میانسالی بود که میگفت مرد سارق به بهانه تهیه وام او را فریب داده و طلاهایش را دزدیده است. او ماجرا را اینطور شرح داد: چند روز قبل وقتی کنار خیابان منتظر تاکسی بودم تا به شهرک غرب بروم، یک خودروی پژو پارس مقابلم توقف کرد و من هم سوار شدم. راننده که مرد جوانی بود، در بین راه سر صحبت را باز کرد و من هم از زندگیام و مشکلات آن گفتم. مرد جوان مدعی شد که میتواند با گرفتن وام، مشکلاتم را حل کند و برای همین شماره موبایلم را گرفت و گفت که روز بعد با من تماس میگیرد.
فردای آن روز وقتی به من زنگ زد، به بهانه صحبت بر سر گرفتن وام در یک رستوران قرار گذاشت و من هم به آنجا رفتم. او میگفت که از طلاسازهای صاحب نام تهران است و چنان با وعده و وعید اعتمادم را جلب کرد که مطمئن شدم برایم وام خواهد گرفت. برای همین آن روز او را به خانهام دعوت کردم تا از نزدیک با زندگیام آشنا شود. چون قبلا در صحبت هایم از محل نگهداری طلاهایم با او صحبت کرده بودم، وی به بهانهای خودش را به آنجا رساند و طلاهایم را سرقت کرد. آن روز، وقتی وی خانهام را ترک کرد، متوجه ماجرای سرقت نشدم اما چند روز بعد که به سراغ طلاهایم رفتم، دیدم از آنها خبری نیست.
با شکایت این زن، تیمی از کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران تحقیقات برای شناسایی و دستگیری طلاساز قلابی را شروع کردند. با سرنخهایی که از این مرد به جا مانده بود، مأموران موفق شدند محل زندگی او را شناسایی و این جوان 30ساله را دستگیر کنند. متهم که کورش نام دارد به اداره آگاهی منتقل شد اما ادعا کرد که طلاهای زن میانسال را سرقت نکرده است. با این حال چند روز بعد از دستگیری این مرد، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و خبر از سرقت طلاهایش داد. این زن معلول گفت: برای انجام و پیگیری کارهای اداریام نیاز به یک موتورسوار داشتم که در این رابطه با پسری به نام کورش آشنا شدم. کورش زمانی که وضعیت مرا دید گفت میتواند کارهای اداری و بانکی مرا انجام دهد. صحبتهایش طوری بود که من به او اعتماد کردم. او خودش را طلاساز معرفی کرد و من که مقداری طلای تعمیراتی داشتم آنها را به او دادم تا برای تعمیر به بازار ببرد. اما او همه طلاها و حتی ساعت مچی و گوشی تلفن همراهم را گرفت و ناپدید شد.
درحالیکه تحقیقات از کورش ادامه داشت مأموران متوجه شدند که وی حدود 10سال پیش مرتکب جنایت شده و در یک درگیری پدرش را به قتل رسانده اما پس از تحمل حبس، با رضایت خانوادهاش آزاد شده بود. با این اطلاعات بازجویی از کورش از سر گرفته شد و این مرد گفت: من فوق دیپلم دارم و از نظر مالی هیچ مشکلی ندارم. نمیخواستم دست به سرقت بزنم، اما زمانی که چشمم به طلاهای زن معلول افتاد وسوسه شدم. بعد از سرقت، طلاها را به بازار بردم تا آنها را بفروشم اما چون طلاها فاکتور نداشت کسی آنها را نخرید. من هم به ناچار سوار مترو شدم که به خانه بروم اما طلاها را از من زدند. من سرقت از زن معلول را قبول دارم اما از شاکی اول هیچ سرقتی نکردم.
سرهنگ جان پرور، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: باتوجه به اینکه هر دو شیوه سرقت مشابه هستند، احتمال دارد که متهم سرقتهای مشابه دیگری نیز مرتکب شده باشد. وی افزود: با توجه به ارسال پرونده به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران، شاکیان احتمالی میتوانند برای شناسایی متهم به آنجا مراجعه کنند.